English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3978 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drag bike U موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
moto U بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
drag racing U مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
trialling U مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
off road racing U مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
speedway U مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
moto cross U مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
approach U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
approached U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approaches U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
motorcycle with side car U موتورسیکلت با جای اضافی وجدا موتورسیکلت با سایدکار
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
starting post U تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
initials U پاراف در اغاز قرار دادن
initialed U پاراف در اغاز قرار دادن
initialling U پاراف در اغاز قرار دادن
initialing U پاراف در اغاز قرار دادن
initialled U پاراف در اغاز قرار دادن
initial U پاراف در اغاز قرار دادن
compete U مسابقه دادن
tourney U مسابقه دادن
competed U مسابقه دادن
competes U مسابقه دادن
to scamper U مسابقه دادن
race U مسابقه دادن بسرعت رفتن
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
raced U مسابقه دادن بسرعت رفتن
races U مسابقه دادن بسرعت رفتن
to show somebody up [in a competition] U کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
campaing U شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawns U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawn U اغاز اغاز شدن
motorcycle U موتورسیکلت
bikes U موتورسیکلت
motorcycles U موتورسیکلت
bike U موتورسیکلت
motor assisted bicycle U موتورسیکلت
autocycle U موتورسیکلت
motorcycle headlamp U نورافکن موتورسیکلت
sidecars U اتاقک موتورسیکلت
handle bar U دسته موتورسیکلت
biker U موتورسیکلت سوار
sidecar U اتاقک موتورسیکلت
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
luggage carrier U ترک بند موتورسیکلت
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
To stay the course . U تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
sidecar U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
trail bike U موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
sidecars U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
abinitio U از اغاز
kick-offs U اغاز
kick-off U اغاز
jump off U اغاز
insteps U اغاز
scratch line U خط اغاز
inception U اغاز
instep U اغاز
getaways U اغاز
authorship U اغاز
getaway U اغاز
venue U اغاز
venues U اغاز
beginning U اغاز
terminus a que U اغاز
initio U در اغاز
onset U اغاز
beginnings U اغاز
initiation U اغاز
entrancing U اغاز
get away U اغاز
entrances U اغاز
entranced U اغاز
entrance U اغاز
initation U اغاز
primordium U اغاز
origins U اغاز
incipience or ency U اغاز
origin U اغاز
inchoation U اغاز
originationu U اغاز
exordium U اغاز
commencement U اغاز
outset U اغاز
kick off U اغاز
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
primes U درجه یک اغاز
initiating U اغاز کردن
introductive U اغاز کننده
inaugurate U اغاز کردن
initialing U واقع در اغاز
from a to izzard U از اغاز تا انجام
at the start U در اغاز کار
births U اغاز کردن
begins U اغاز شدن
initiates U اغاز کردن
births U اغاز زاد
takeoff U اغاز پرش
inaugurated U اغاز کردن
inaugurates U اغاز کردن
inaugurating U اغاز کردن
birth U اغاز کردن
revivals U اغاز رونق
birth U اغاز زاد
initiate U اغاز کردن
initiated U اغاز کردن
uppermost U از اغاز از ابتدا
to take to U اغاز نهادن
inaugurator U اغاز کننده
begin U اغاز شدن
debuts U اغاز کار
debut U اغاز کار
begin U اغاز کردن
incept U اغاز کردن
self initiated U خود اغاز
commencing U اغاز کردن
commences U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
commence U اغاز کردن
inchoate U اغاز کردن
initialed U واقع در اغاز
initials U واقع در اغاز
at first U در اغاز کار
push off U اغاز کردن
nodal point U نقطه اغاز
initialling U واقع در اغاز
initialled U واقع در اغاز
initial U واقع در اغاز
alpha and omega U اغاز و فرجام
revival U اغاز رونق
begins U اغاز کردن
thru U از اغاز تاانتها
to push off U اغاز کردن
initial point U نقطه اغاز
takeoffs U اغاز پرش
launching U اغاز کردن
start bit U بیت اغاز
prime U درجه یک اغاز
start of heading U اغاز سرفصل
jump off U اغاز حمله
som U اغاز پیام
start of taxt U اغاز متن
lead off U اغاز کردن
leadoff U اغاز ضربت
soft start U اغاز نرم
wire to wire U از اغاز تا فرجام
launch U اغاز کردن
alphas U اغاز شروع
alpha U اغاز شروع
start of message U اغاز پیام
launches U اغاز کردن
incipit U شروع و اغاز
primed U درجه یک اغاز
launched U اغاز کردن
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
upfield U نقطه اغاز بازی
era U اغاز تاریخ عصر
to take arms U جنگ اغاز کردن
originating U اغاز شدن یاکردن
pullulate U اغاز توسعه نهادن
decadence U فساد اغاز ویرانی
prefacing U اغاز پیش گفتار
hajime U اغاز مبارزه کاراته
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1شركت در مسابقه
1to take a spell at whell
1Poked back
4express, overexpression
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com